سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسى را که چهار چیز دادند از چهار چیز محروم نباشد : آن را که دعا دادند از پذیرفته‏شدن محروم نماند ، و آن را که توبه روزى کردند ، از قبول گردیدن ، و آن را که آمرزش خواستن نصیب شد ، از بخشوده گردیدن ، و آن را که سپاس عطا شد از فزوده گشتن . و گواه این جمله کتاب خداست که در باره دعاست « مرا بخوانید تا بپذیرم . » و در آمرزش خواستن گفته است : « آن که کارى زشت کند یا بر خود ستم کند سپس از خدا آمرزش خواهد ، خدا را بخشنده و مهربان مى‏یابد . » و در باره سپاس گفته است : « اگر سپاس گفتید براى شما مى‏افزاییم . » و در توبت گفته است : « بازگشت به خدا براى کسانى است که از نادانى کار زشت مى‏کنند ، سپس زود باز مى‏گردند ، خدا بر اینان مى‏بخشاید و خدا دانا و حکیم است . » [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :11
کل بازدید :27605
تعداد کل یاداشته ها : 8
103/2/18
1:38 ص

گنبد حضرت معصومه (س)

 

خاطـره

 

گرچه نا محرمم به خلوت تو    ***   عاجزم کرده این دل شیدا

در گـریــز از عذاب تنهـایــی    ***   می پرد تا هوای شهر شما

ملـکـوت است یاد تو بانـــو    ***    یاد تـــو راحـت همـه جان ها

صبح وشامم تو ذکر تسبیحی  ***       در فریضه و یا به وقت دعا

غــرقـه در آسمان لاهوت ام    ***         با خیال تو در حریم خدا

آن غروب و نماز و آن افطار      ***   اولین بوسه روی دست شما

بستر رودخانه ، گنبد و نور    ***       سمت چپ پیچ را بـرو بالا

می رسیدیم دور آن میدان     ***  جان به لب می رسید از تو جدا

یاد آن لحـظه های رویـایی    ***   مست می سازد این دل ما را

می گریزم دوباره از غم ها    ***      بار دیگر مــرور خـاطــره ها

 

بستر رودخانه قم


93/2/11::: 8:8 ص
نظر()
  
  

 

آمد آن ماه شبی از در و ...

 

فیض جنون

 

آزمودیم جهان جمـله غمـی بیش نبود    کار و بار همه عالم ستمی بیش نبود

گرچه گفتند"خطا بر قلم صنع نرفت"     خـط تقـدیر خطـای قلـمـی بیش نبود

آرزو می دود از پیش و اجل از پی ما     عمر گویی که گریز از عدمی بیش نبود

راز تقـدیـر ز گلبـرگ شقـایق خواندم     که همه رونق گل صبحدمی بیش نبود

جانم از ظلمت اندیشه دونان آشفـت     که بجز قلب سیه شان کرمی بیش نبود

نازم آن رند ریـا سـوز صراحـی کش را      که جهان در نظـرش از درمـی بیش نبود

عاشقان را ز ازل فیض جنون حاصل شد     ورنـه لیـلی به بیـابان صنمـی بیـش نبود

نقش زیبـای رخی در دل ما پنـهان است     ورنـه ابـروی کـج دوست خمی بیش نبود

آمد آن ماه شبی از در و ننشست و برفت    وصل حاصل شد و افسوس دمی بیش نبود

خـوردم افسـوس چرا بوسه به پایـش نزدم         کـز لـبـم تـا قـدمـش از قـدمـی بیـش نبود

گفت عاشق شو و "رندی طلب و خوشدل باش"     غـم مخــور گــر که نصیـب تو کمـی بیش نبود

در دوچشمم زغمش دوش چنان "طوفان" بود

که خــزر نیز در آن ورطه نمـــی بیـــش نبود

 


92/10/11::: 8:39 ص
نظر()
  

ترمه پوش

ترمه

ای اولین نگاره به دیوان دلبری

تو آخرین ستاره لطف و کرامتی

ما ژنده پوش عرصه تنهایی و فراق

تو ترمه پوش وادی حسن و ملاحتی

در دوره مجازی اینترنت و فضا

تو یادگاری گل و عطر و طراوتی

بیچاره دل که از غم هجران روی تو

با واژگان صبر و وفا دارد الفتی

گر مهر بر دهان و گدازه ست بر جگر

نی نالم از فراق و نه از تو شکایتی



92/9/25::: 10:59 ص
نظر()
  
  
<      1   2